آری، تشنگان را جرعه وصال و شیفتگان جمال را آب حیات و معرفت می دهند. آیا ما تشنه معرفت و طالب دیدار هستیم و آن حضرت آب حیات نمی دهد؟! با آن که کارش دادرسی به همه است و به مضطرّین عالم رسیدگی می کند....!
ائمه (علیهم السلام) فرموده اند: شما خود را اصلاح کنید، ما خودمان به سراغ شما می آییم و لازم نیست شما به دنبال ما باشید!
تا رابطه ما با ولیّ امر: امام زمان (عج) قوی نشود، کار ما درست نخواهد شد. و قوّت رابطه ما با ولیّ امر (عج) هم در اصلاح نفس است.
کلمات کلیدی :
» سیده رضوی
»» نظرات دیگران ( نظر)
من سجده به خاک جمکران میخواهم
از یوسف گمگشته نشان میخواهم
فریاد و فغان از غم تنها بودن
من مهدی صاحب الزمان میخواهم
کلمات کلیدی :
» سیده رضوی
»» نظرات دیگران ( نظر)
با وجود اعتقاد داشتن به رئیسی که عینُ الله الناظرة است، آیا می توانیم از نظر الهی فرار کنیم و یا خود را پنهان کنیم؛ و هر کاری را که خواستیم، انجام دهیم؟! چه پاسخی خواهیم داد؟![در محضر بهجت:1/89]
سبب غیبت امام زمان (عج) خود ما هستیم! [در محضر بهجت:1/91]
کلمات کلیدی :
» سیده رضوی
»» نظرات دیگران ( نظر)
شب سیاه و گیسوی یارم سیاه
چشم میدوزم که باز آید ز راه
گرچه میدانم زمن رنجیده است
دارم از او انتظار یک نگاه
شوخ چشم من ، زمن دوری کند
هست امیدم مرا بخشد گناه
کلبه من سرد و تاریک و خموش
دیده ام گریان و حال من تباه
شمع و من هر شب بیاد روی او
هر دو میسوزیم تا وقت پگاه
کاش میتابید برق چشم او
همچو خورشیدی ز روزن گاهگاه
شاعر: دکتر غلامرضا باهنر (سعید)
نوشته است : بایاد حضرت ولی عصر ارواحنالتراب مقدمه الفداه سه شنبه شب 29/2/66 در لندن و در محوطه جنگلی خانه مسکونی در محضر حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی (ره) انفعالی در درونم بوجود آمد و سروده فوق حاصل آن انفعال است .
کلمات کلیدی :
» سیده رضوی
»» نظرات دیگران ( نظر)
حدیث(چهارشنبه 87 آبان 1 ساعت 8:42 عصر )
از مولا امیر المومنین على (علیه السلام) روایت شده که فرمود: به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) عرض کردم :
یا رسول الله (ص) أمنا آل محمد المهدى أم من غیرنا ؟
اى رسول خدا مهدى(علیه السلام ) از ما اهل بیت است یا از غیر ما؟
پیامبر فرمود:
لا، بل منا یختم الله به الدین کما فتح بنا و بنا ینقذون من الفتن کما انقذوا من الشرک و بنا یؤلف الله بین قلوبهم بعد عداوة الفتنة اخوانا کما ألف بینهم بعد عداوة الشرک اخواناً فى دینهم .
او از ماست خداوند دین را به وسیله او ختم کند چنان که توسط ما گشود ، مردم به وسبله ما از آشوبها نجات یابند چنان که از منجلاب شرک بیرون آمدند، دلهاى آنها را به هم پیوند دهد و بعد از دشمنیها آنها را با هم برادر کند، چنان که بعد از نجات از شرک ، آنها را با هم برادر دینى کرد.
کلمات کلیدی :
» سیده رضوی
»» نظرات دیگران ( نظر)
سوته دلان(پنج شنبه 87 مهر 18 ساعت 8:56 صبح )
تن محنت کشـی دیــرم خدایا
دل حسرت کشی دیـرم خدایا
ز شوق مسکـن و داد غریــبی
بســـینه آتشی دیــرم خــدایا
تو دوری از برم دل در برم نیست
هـوای دیگری اندر سـرم نیسـت
بجــان دلبرم کـــز هـر دو عـــالم
تمنــای دگـر جــز دلـبرم نیسـت
بسر غیر تو سـودائی ندارم
بدل جــز تــو تمنـائـی ندارم
خدادونه که در بازار عشقت
بجز جان هیچ کالائی ندارم
مو کز سوته دلانم چون ننالم
مو کز بیحاصلانم چون ننالم
نشستـه بلبلان با گـل بنـالند
مو که دور از گلانم چون ننالم
خداوندا! مـو بیـزارم از ایـن دل
شو و روزان در آزارم از این دل
مـو از دل نالـم و دل نالـد از مو
زمو بستان که بیزارم ازاین دل
دلم بی وصل ته شادی مبیناد
به غیر از محـنت آزادی مبیـناد
خـــراب آباد دل بـی مقــدم تو
الهـــی هــرگـز آبادی مبـیــنـاد
نگاریـــنا! دل و جـــانـم ته داری
همــه پـیــدا و پنـــهانم ته داری
نمیدانم که این درد از که دارم
همین دانم که درمانـم ته داری
کلمات کلیدی :
» سیده رضوی
»» نظرات دیگران ( نظر)
دیباچه(پنج شنبه 87 مهر 11 ساعت 8:16 صبح )
ای چامه جاوید ، کی سروده میشوی ؟چه زمان صفحه سیاه تاریخ را می آرایی ،تا بندگانت گریه کنان ،شاهکار بی چون تو را به تماشا بنشینند ؟تا آنجا که تو باشی و منبر نیاکانت وامتی که ابیات جمالت را هر لحظه ؛عاشقانه مشاعره کنند .
عجب عاشق کشانی می شود آن دم ! که بر سرخْ درخت سیبی تکیه زنی و در آن لحظه که نسیم ، درتارو پود گیسوان مجعّد ومشکین فامت غلت می زند ، خم ابروی نازنین علی را به هلال ماه تشبیه کنی وحکایت رجز خوانی هایش را برای اهل دل نقّالی کنی .
وای و وای !آن لحظه دیگر آخر عشق است ، که برخیزی و وحکایت لبان خشکیده زیبای نینوا را برقافیه نوحه بریزی و در حلقه شور شوریدگان ؛میانداری کنی .
و چه سود ! که عمریست مشتاق منتظر ،به خیال شیرین عسل گونه هایت خیره میشود ،اما هنوز که هنوزه کامی از شیرینی و حلاوت نچشیده است .
ای جوهره ی آتش ،پیکره ی زمین در انجماد و رکود ِ بیخدایی یخ زده است ، وصدای لرزه دندان هایش ؛فریادهای التماس را منزوی می کند .اما در واپسین نفس های باقی مانده ، چشم امید به شعله کشیدن ذوالفقار تو دارد .پس یه رهایی خاک از زنجیر کفر و به حرمت عشق ِ ناکام گودال نشینانی که اثبات حقانیت خورشید را میکنند ،زبانه بکش !
ای پادشاه خویان ،داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد ، وقت است که باز آیی
کلمات کلیدی :
» سیده رضوی
»» نظرات دیگران ( نظر)
آقا سید هاشم حداد می فرماید:
حضرت آقا(قاضی تبریزی)خیلی در گفتارشان ودر قیام و قعودشان وبه طور کلی در مواقع تغییر از حالتی به حالت دیگر ؛ خصوص کلمه ((یا صاحب الزمان ))را بر زبان جاری می کردند .یک روزی یک نفر از ایشان پرسید :آیا شما خدمت حضرت ولی عصر ارواحنا فداهُ مشرف شدید ؟! فرمودند :کور است هر چشمی که صبح از خواب بیدار شود ودر اولین نظر نگاهش به امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف نیفتد!
روح مجرد ، ص 513
کلمات کلیدی :
» سیده رضوی
»» نظرات دیگران ( نظر)
آمده ایم..(دوشنبه 87 شهریور 25 ساعت 4:29 عصر )
ما بدین درنه پی حشمت و جاه آمده ایم از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم
رهرو منزل عشقیم و زسر حدّ عدم تا باقلیم وجود این همه راه آمده ایم
سبزه خطّّ تو دیدیم و ز بستان بهشت به طلبکاری این مهر گیاه آمده ایم
با چنین گنج که شد خازن او روح امین به گدایی به در خانه شاه آمده ایم
لنگر حلم تو ای کشتنی توفیق کجاست که در این بحر کرم غرق گناه آمده ایم
آبرو میرود ای ابر خطا پوش بیار که بدیوان عمل نامه سیاه آمده ایم
حافظ این خرقه پشمینه بینداز که ما
از پی قافله با آتش آه آمده ایم
کلمات کلیدی :
» سیده رضوی
»» نظرات دیگران ( نظر)
رحمت الهی(جمعه 87 شهریور 1 ساعت 5:23 عصر )
گفتم :شبی به مهدی ، بردی دلم ز دستم من منتظر به راهت، شب تا سحر نشستم
گفتا :چکار بهتر از انتظار جانان من راه وصل خود را بر روی تو نبستم
گفتم:دلم ندارد بی تو قرار و ارام من عُقده دلم را امشب دگر گسستم
گفتا:حجاب وصلم باشد هوای نفست گر نفس را شکستی،دستت رسد به دستم
گفتم :ببخش جُرمم ای رحمت الهی شرمنده تو بودم ،شرمنده تو هستم
گفتا :هزار نوبت از جُرم تو گذشتم پرونده تو دیدم ،چشمان خود ببستم
گفتم:که عاشقان را جز تو کسی نباشد چون تیر از کمان هر آشنا بجستم
گفتا:مباش نومید از خانه اُمیدم من کی دل ِمحبّ شرمنده را شکستم؟
کلمات کلیدی :
» سیده رضوی
»» نظرات دیگران ( نظر)
لیست کل یادداشت های این وبلاگ