بیا یابن الحسن(جمعه 87 اسفند 16 ساعت 2:5 عصر )
شد عزای باب مظلومت بیا یابن الحسن
جان به قربان تو ای صاحب عزا یابن الحسن
عسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستم
کز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن الحسن
آب شد شمع وجودش زاتش زهر ستم
خاک غم بر سر کنم زین ماجرا یابن الحسن
در جوانی رفت از دنیا امام عسگری
شد کویر دل از این غم شعله زا یابن الحسن
این مصیبت را زسوز سینه و با اشک وآه
تسلیت گوئیم امروز بر شما یابن الحسن
گاه از هجران جانسوز تو سوزم همچو شمع
گاه از فقدان آن نور هدی یابن الحسن
دست رد بر سینه ام امشب مزن زیرا که من
با محبان تو هستم آشنا یابن الحسن
کلمات کلیدی :
» سیده رضوی
»» نظرات دیگران ( نظر)
مجنون توییم ...(پنج شنبه 87 اسفند 1 ساعت 2:49 صبح )
من ز مجنون و تو در حُسن سبَق برده ز لیلى
دل من سیــنه ی سیــنا ، رخ تو طور تَجلى
هر که را روى به یارىّ و نگارى به کنارى !
جز به دامـان تو ، ما را نبوَد دست تولى...
کلمات کلیدی :
» سیده رضوی
»» نظرات دیگران ( نظر)
مهدیاا ...(چهارشنبه 87 بهمن 16 ساعت 7:30 عصر )
بیر دفعه گر آقام منه دسه نوکریم بو ***********بو لفظی لذتین ایکی دنیایه ورمرم
ترجمه:
اگر یکبار آقایم به من بگوید که این نوکر من است لذت این سخن را به عالم نمی دهم.
کلمات کلیدی :
» سیده رضوی
»» نظرات دیگران ( نظر)
باری دیگر 5 صفر آمد و شب حزن و غم رسید ....
یا صاحب الزمان آقاجان آجرک الله
آمده است که بی بی حضرت رقیه سلام الله علیها ، رو کرد به حضرت زینب سلام الله علیها فرمود : عمه جان ما حدود 20 کودک بودیم ولی چرا هر موقع که دشمن اراده میکرد ما را با تازیانه بزند اول به سراغ من میآمد .. من که سه سال بیشتر نداشتم گناه من چه بود ؟!
.وشاعر چه زیبا سروده :
گفتم به عمه چیست گناهم به من بگو
گفتا گناه تو این بس که شکل فاطمه ای
خدایا به سه ساله ابا عبد الله الحسین علیه السلام ، به مظلومیت این بانوی بزرگوار ؛ فرج منتقم آل علی را نزدیک تر بفرما
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة والنصر برحمتک با ارحم الراحمین
کلمات کلیدی :
» سیده رضوی
»» نظرات دیگران ( نظر)
«با ورود قافله حسینى به مجلس تشریفاتى عبیدالله، عبیدالله به امام سجادعلیه السلام رو کرد و پرسید: نامت چیست؟
امام سجاد علیه السلام فرمود:
على بن الحسین. عبیدالله گفت: مگر خداوند على ابن الحسین علیهما السلام را در کربلا نکشت؟
على ابن الحسینعلیهما السلام لحظهاى سکوت کرد.
عبیدالله خطاب به امام علیه السلام گفت: چرا پاسخ نمىدهى؟
امام سجاد علیه السلام فرمود: «الله یتوفى الانفس حین موتها»; «خداوند جانها را به هنگام مرگ دریافت مىکند.» «و ما کان لنفس ان تموت الا باذن الله»; هیچ انسانى نمىمیرد مگر به اذن الهى.»
عبیدالله بن زیاد با مشاهده آن حضور ذهن و حاضر جوابى و پاسخ کوبنده جوانى که در زنجیر اسارت است، خشمگین شد و دستور داد تا على بن الحسینعلیهما السلام را نیز به شهادت رسانند.
ولى حضرت زینب کبرىعلیها السلام فریاد برآورد:
«یا بن زیاد حسبک من دمائنا اسالک بالله ان قتلته الا قتلتنى معه ...; اى ابن زیاد! آن همه از خونهاى ما که ریختهاى، برایت کافى نیست؟
سوگند به خدا! اگر مىخواهى او را بکشى، مرا هم با او بکش.»
یا صاحب الزمان ، مولا جان شهادت جد بزرگوارتان ؛ حضرت سید الساجدین ، زین العابدین علیه السلام را تسلیت عرض میکنیم
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة والنصر
برحمتک یا ارحم الراحمین
کلمات کلیدی :
» سیده رضوی
»» نظرات دیگران ( نظر)
امام زمان سلام الله علیه خطاب به جد بزرگوارشان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام میفرمایند:
اهل تو چون بردگان به اسارت برده شدند و در غُل و زنجیر قرار گرفتند
آنان را برشتران سوار کردند ، آفتاب سوزان به چهره هایشان آسیب رسانده بود آنان را دشت و بیایان دست بر گردن بسته میبردند و در بازارها می چرخاندند ،
پس وای بر آن سرکشان بدکار...
(بحار الانوار)
کلمات کلیدی :
» سیده رضوی
»» نظرات دیگران ( نظر)
این الطالب....(سه شنبه 87 دی 10 ساعت 7:35 عصر )
این الطالب بدم المقتول بکربلا
یا جداه! اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و مقدرات الهی مرا از یاری تو باز داشت و نبودم تا با آنان که با تو جنگیدند بجنگم و با کسانی که با تو اظهار دشمنی کردند خصومت نمایم، پس (در عوض) شب و روز برایت
اشک میریزم و به جای اشک برایت خون گریه میکنم.
کلمات کلیدی :
» سیده رضوی
»» نظرات دیگران ( نظر)
یا مهدی(دوشنبه 87 دی 2 ساعت 3:13 صبح )
چه خوشست من بمیرم به ره ولای مهدی سر و جان بها ندارد که کنم فدای مهدی
همه نقد هستی خود بدهم به صاحب جان که یکی دقیقه بینم رخ دلگشای مهدی
نه هوای کعبه دارم نه صفا و مروه خواهم که ندارد این مکانها به خدا صفای مهدی
چه کنم چه چاره سازم که دل رمیده من نکند هوای دیگر به جز از هوای مهدی
من دلشکسته هر دم به امید درنشستم که مگر عیان ببینم رخ دلشگای مهدی
کلمات کلیدی :
» سیده رضوی
»» نظرات دیگران ( نظر)
این غدیر هم رسید و آمد و رفت ..
آقاجان نیامدی ..
پس کی تمام میشود این انتظار من ..!!
عجب دارم که ابر رحمتت ، نومید بگذارد
که عمری را ، به امید تو من تقصیرها کردم
کلمات کلیدی :
» سیده رضوی
»» نظرات دیگران ( نظر)
تا کی در انتظار تو شب را سحر کنم
شب تا سحر به یاد رخت ناله سر کنم
ای غایب از نظر، نظری کن به حال من
تا چند سیل اشک روان از بصر کنم
کلمات کلیدی :
» سیده رضوی
»» نظرات دیگران ( نظر)
لیست کل یادداشت های این وبلاگ